روایت مرندی از هجمه علیه خانه های بهداشت تا کمبود آب شرب سالم
تاریخ انتشار: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۷۱۸۳۶۳
به گزارش خبرگزاری مهر، علیرضا مرندی، در نشست انتقال تجربه که در دانشگاه علوم پزشکی تهران برگزار شد، در ابتدا با بیان بیوگرافی و پیشینهای از تحصیلات و فعالیتهای خود گفت: به دلیل علاقهای که در سالهای گذشته به دکتر عباس شیبانی داشتم، دلم میخواست در دانشکدهای تحصیل کنم که ایشان در آن تحصیل میکرد. وقتی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفتم، در پایان دوره به رئیس بخش گفتم که دلم میخواهد برای خدمت به ایران بازگردم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی به تجربه تحصیل در خارج از کشور اشاره کرد و افزود: دوری از خانواده و تربیت فرزندان به دور از خانواده برای همسرم بسیار سخت بود. همسرم مدارک من را به تهران آورد اما نتوانستم جایی مشغول شوم. آن زمان جهاد برای واکسیناسیون اقدام میکرد از آنها خواستم تا در برنامه واکسیناسیون به صورت رایگان کمک کنم اما ظاهراً این برنامه نیز متوقف شده است. پس از آن از دفتر وزیر برای مدیریت انجمن حمایت از کودکان که اکنون بهزیستی شده پیشنهاد کار داشتم.
مرندی با اشاره به مسئولیت خود به عنوان معاون درمان و سپس معاون بهداشت، گفت: دکتر زرگر در زمان مسئولیت خود، برنامههای بسیار خوبی از جمله تولید داروهای ژنریک را شروع کرده بود که من پس از ایشان، همان مسیر را ادامه دادم. در آن زمان جنگ نیز آغاز شده بود و فشار کاری بر من بسیار زیاد شده بود. در نهایت این مسائل در سال ۵۹ منجر به سکته قلبی در من شد. پس از آن از مسئولیت استعفا دادم و به عنوان رئیس بخش کودکان بیمارستان طالقانی به کارم ادامه دادم.
وی، تجربه شبکههای بهداشت را تجربهای درخشان خواند و تصریح کرد: وقتی معاون بهداشت شدم تازه برای اولین بار متوجه مشکلات بهداشتی کشور در روستاها و مکانهای دوره افتاده ایران شدم. کشور پر از پزشکان هندی و بنگلادشی بود. بی عدالتی به معنای واقعی کلمه در کشور حاکم بود. حضرت امام نیز مرتباً بر رسیدگی به محرومان تاکید داشتند. در این شرایط از خود میپرسیدم که چگونه میتوانم به مردم کمک کنم. لذا در آن شرایط بسیاری از کارهایی که انجام شد غیر ممکن به نظر میرسید اما با دست خالی خیلی از کارها را ممکن کردیم.
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران خاطر نشان کرد: برنامهای به دستم رسید که به صورت پایلوت در برخی از مناطق اجرا شده و اثرات مثبتی داشت. برای راه اندازی این شبکه از بهورزان استفاده کردیم. حتی در بسیاری از مناطق به دلیل اینکه افراد با سواد در آنجا نبود ناگزیر به تربیت بهورز شدیم. به شما توصیه میکنم که برای هر مسئولیت، همواره نیروی انسانی خوب تربیت کنید. ما در آن سالها در شاخصهای بهداشتی میدرخشیدیم و الگوی کشورهای همسایه بودیم اما پس از آن دیگر رشد چشمگیری در این حوزهها نداشتیم.
وی به مشکلات شایع بهداشتی اشاره کرد و گفت: در آن زمان بیماریهای اسهالی و مشکلات تنفسی عمده مشکلات کشور بود. دکتر منافی برای راه اندازی خانههای بهداشت تلاش زیادی کرد اما آن زمان هجمه زیادی به ایشان شد که ما بیمارستان میخواهیم و خانه بهداشت به درد ما نمیخورد. اگر در جمهوری اسلامی مسئولیتی را قبول کنید همواره با مانع مواجه هستید لذا خود را برای مشکلات احتمالی آماده کنید. راه اندازی شبکه بهداشت بسیار دشوار بود. در حالی که اگر به ما کمک میکردند این مسئله با سرعت بیشتری اجرایی میشد.
مرندی یادآور شد: خداوند بسیار کمک کرد تا بتوانم مسئولیتم را با موفقیت به پایان برسانم. من خود را لایق مسئولیت نمیدانستم و همان موقع مخالفتم را برای وزارت و معاونت اعلام کردم. اما معتقدم خدا این مملکت را دوست دارد و خودش برای کارها کمک میکند. اگر زمان من کاری انجام شده بسیاری از افراد هم به من کمک کردند اما آنچه به من منتسب شده لطف خدا است.
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران، سپس به برنامه کنترل جمعیت پرداخت و گفت: وقتی معاون بهداشت شدم وضعیت بهداشتی مناطق بسیار ضعیف بود. آب آشامیدنی از سلامت کافی برخوردار نبود. آموزش و پرورش ۴ شیفته بود. اوضاع تغذیه بسیار ضعیف و امکانات مردم نیز اندک بود. لذا من با پیش بینی آینده در این زمینه احساس مسئولیت کردم. حضرت امام هم آن زمان فرمودند این مسئله باید در رسانهها و دانشگاهها مطرح و مورد بحث قرار گیرد. پس از آن، مسئله به سرعت در جامعه فراگیر شد. این طرح در زمان خود، امری درست بود اما در ادامه باید پایش و کنترل میشد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود به مسئله ادغام آموزش پزشکی در نظام ارائه خدمات پرداخت و افزود: پیشنهاد این کار در شورای انقلاب فرهنگی مطرح شده بود و این طرح بعدها پختهتر شد. در ابتدا میخواستند این کار زیر نظر وزارت بهداری باشد اما من مخالفت کردم و گفتم باید وزارتخانه جدیدی برای این مسئله ایجاد شود. ما از گروه پزشکی فداکاریهای زیادی در زمان جنگ و در زمان راه اندازی دانشگاههای علوم پزشکی دیدیم. اکنون بر آنها میتازند. منظور ما از ادغام آموزش پزشکی، آموزش دانشجویان در فیلد و در محل خدمت بود به عبارت دیگر، در پی جامع نگر کردن دانشجویان پزشکی بودیم.
کد خبر 5776161 حبیب احسنی پورمنبع: مهر
کلیدواژه: علیرضا مرندی فرهنگستان علوم پزشکی نظام سلامت آمار کرونا اختلال اتیسم سرطان وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی ویروس کرونا پزشک خانواده بهرام عین اللهی روز جهانی ماما دانشگاه علوم پزشکی تهران جامعه جراحان ایران شیوع کرونا جامعه پزشکی بیماران تالاسمی سازمان غذا و دارو علوم پزشکی راه اندازی پس از آن آن زمان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۷۱۸۳۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فریادهای خاموش: روایتهای ناگفته از حمله به نورشمس | گزارش تصویری
گروه دیپلماتیک - همشهری آنلاین: «سنا یاسین هیچگاه تصور نمیکرد شاهد روزی باشد که پیکر بیجان فلسطینی ها مقابل در خانهاش افتاده باشد و کسی اجازه نداشته باشد که به آنها نزدیک شود.» این یکی از روایتهایی است که از روزنامه اینترنتی فلسطین کرونیکل از جنایتهای اخیر صهیونیستها در اردوگاه نور شمس در شرق طولکرم در کرانه باختری اشغالی منتشر کرده است. در حمله 3روزه صهیونیستها به این اردوگاه علاوه بر تخریب گسترده منطقه، حداقل 14 فلسطینی به شهادت رسیده و و ده ها نفر مجروح شدند.
حمله پنجشنبه گذشته با ورود شمار زیادی از خودروهای زرهی و صدها سرباز صهیونیستی به اردوگاه آغاز شد. صهیونیستها به محض ورود به اردوگاه تمام ورودیها و خروجیها را مسدود کردند. یاسین به روزنامه فلسطین کرونیکل میگوید که بولدوزرهای اسرائیلی بلافاصله شروع به تخریب خیابانها کردند، آب و برق را قطع کردند و شبکه فاضلاب را ریشهکن کردند. بلدوزرها همچنین دهها مغازه و بالکن خانههای رو به خیابان را نیز تخریب کردند.
او میگوید: «به دیدن مادر بیمارم رفته بودم و وقتی حمله شروع شد به خانهام برگشتم. صدای بلدوزرها و وسایل نقلیه نظامی را شنیدم، بنابراین به سرعت وارد خانه ام شدم زیرا می دانستم که این صدا مقدمهای برای یک فاجعه است. سربازان اسرائیلی به هر کسی که حرکت میکرد شلیک میکردند و بسیاری را زخمی کردند. از آنجا که امدادگران و آمبولانسها اجازه ورود به اردوگاه را نداشتند شرایط مجروحان به سرعت رو به وخامت میرفت.»
خون در خیابانیاسین در تمام این مدت سعی کرده تا 4فرزندش را که بهدلیل قطع برق و صدای ممتد شلیک هراسان شده بودند آرام کند. او میگوید: «سعی میکردم به آنها کمک کنم بخوابند اما صدای تیراندازی بسیار بلند بود. صدای فریاد شنیدم و از پنجره 2مرد جوان زخمی را دیدم که روی زمین افتاده بودند. اول فکر کردم آمبولانسها میآیند و آنها را نجات میدهند، اما سربازان اسرائیلی اجازه نمیدادند کسی به آنها نزدیک شود. آنها ساعتها زخمی روی زمین افتاده بودند و در نهایت از دنیا رفتند.»
یاسین میگوید که جسد شهدا بیشتر از 60 ساعت روی زمین بود و بوی اجساد محله را پر کرده بود. او به فرزندانش اجازه نداده از پنجره نگاه کنند تا از این صحنه شوکه نشوند.
از دست رفتن 5 فرزند در 6 ماهسلیم غنام، 29 ساله، هم درست در ورودی خانهاش در اردوگاه نور شمس توسط سربازان صهیونیست به سرش شلیک شد. هیچکس اجازه نداشته تا به او نزدیک شود، اما خانوادهاش در نهایت موفق شدند جسد بی جانش را به داخل خانه بکشانند. سلیم 48 ساعت آنجا بود و در تمام این مدت خانوادهاش با چشمانی گریان نظارهگر او بودهاند. پس از اینکه ارتش اشغالگر از اردوگاه عقبنشینی کرد، خانواده غنام دریافتند که برادر ۲۶ ساله سلیم، محمود، نیز در محله ای نزدیک خانه به شهادت رسیده است. سلیم و محمود برادران عامر و احمد غنام بودند که در اکتبر سال گذشته توسط ارتش اسراییل به شهادت رسیده بودند.
این در حالی است که برادر دیگرشان، عبداللطیف نیز به تازگی بر اثر ابتلا به سرطان فوت کرده بود. مادر خانواده تنها در 6ماه پنج پسرش را از دست داد.
حمله بیرحمانهبر اساس بسیاری از شهادتها، حمله صهیونیستها به اردوگاه نور شمس یکی از بیرحمانهترین حملاتی بود که فلسطینیها ساکن در این منطقه تجربه کردند. ساکنان به روزنامه فلسطینی کرونیکل گفتهاند که این سطح از ظلم و ستم حتی در طول انتفاضه دوم نیز وجود نداشت.
ارتش رژیم صهیونیستی بهطور تصادفی به سمت ساکنان شلیک میکرد و در کوچههای اردوگاه دست به اعدامهای صحرایی میزد. دکتر زهران احمد میگوید که از لحظه اول حمله، ارتش اسرائیلی ورودیهای اردوگاه را بسته و از رسیدن پزشکان به مجروحان جلوگیری کرده است. سربازها همچنین مانع از انتقال کسی به خارج از اردوگاه شدند. حمله و محاصره اردوگاه از عصر پنجشنبه تا صبح یکشنبه ادامه داشت.
تصاویری وحشتناک نسل کشیوقتی سربازان صهیونیست شروع به عقب نشینی از برخی از محلهها کردند تیمهای امدادی موفق شدند وارد نورشمس شوند اما صحنهای که با آن روبرو شد غم انگیز بود. یکی از اجساد، که توسط دکتر زهران پیدا شد، به دلیل انفجار بمب کاملا سوخته بود.
زهران میگوید که یک فلسطینی جوان دیگر توسط سربازان به شهادت رسیده و سپس از طبقه دوم به بیرون پرتاب شده بود. یا پسر ۱۶ سالهای به پایش شلیک شده بود و به یکی از خانهها خزیده بود اما سربازان به دنبال رد خون رفته و او را در داخل خانه با شلیک گلولهای به سرش اعدام کردند.
این پزشک فلسطینی میگوید: «یکی از جوانانی که پیدا کردیم سرش قطع شده بود بعد از اینکه مستقیماً توسط یک بمب هدف قرار گرفته بود.» زهران توضیح میدهد که اغلب شهدا به سرهایشان شلیک شده بود که نشان میداد صهیونیستها عامدانه و به قصد کشت آنان را هدف قرار دادهاند.
کد خبر 846895 برچسبها نسلکشی رژيم صهيونيستى فلسطین